سيماي حضرت رسول(ص) در آيينه وحي

پدیدآورعبدالکریم تبریزی

تاریخ انتشار1388/09/16

منبع مقاله

share 452 بازدید
سيماي حضرت رسول(ص) در آيينه وحي

عبدالكريم تبريزي
مولاي زمان مهتر صاحبدل امجد فخر دو جهان خواجه فرخ رخ اسعد
پيغمبر محمود ابوالقاسم احمد آن سيد مسعود و خداوند مؤيّد
اين بس كه خدا گويد: «ما كان محمد»1 وصفش نتوان گفت به هفتاد مجلّد
تولد پربركت حضرت خاتم الانبياء صلي‏الله‏عليه‏و‏آله كه بنا به اعتقاد علماي اماميه در 17 ربيع الاول سال 570 ميلادي و مطابق با سال عام الفيل به وقوع پيوست، آغاز تولدي نوين و روز اعطاي مدال سعادت و رستگاري از سوي حضرت حق براي جامعه بشريت مي‏باشد.در آن روز نوزادي به اين عالم خاكي قدم نهاد كه بعد از چهل سال از سوي خداوند بعنوان آموزگار وحي و مربي برترين فرهنگ زيستن به اهل جهان معرفي گرديد. مقارن اين ولادت پر بركت در صحنه گيتي آثار شگفت‏انگيز و اسرارآميزي رخ داد كه هشداري براي حاكمان و زور مداران تاريخ به حساب آمد.
فرو ريختن 14 كنگره در ايوان كسري، خاموش شدن آتشكده فارس، جريان آب در وادي سماوه بعد از سالهاي طولاني خشكي، سرنگون شدن بتها در مكه و ساير نقاط عالم، خشك شدن درياچه ساوه، پرتوافشاني نوري از وجود آن گرامي در آفاق آسمانها و خوابهاي وحشتناك انوشيروان و موبدان، از جمله علائم خارق العاده و از نشانه‏هاي هشدار دهنده‏اي بود كه مقارن تولد پيامبر خاتم صلي‏الله‏عليه‏و‏آله در جهان حادث شد كه در منابع معتبر تاريخي و جوامع مورد اعتماد حديثي از آنها ياد شده است.
در مورد زندگي، سيره و سخن و خلق و خوي آن وجود گرامي آثار و مجموعه‏هاي ارزشمندي از سوي دانشمندان و محققين پديد آمده است كه هر كدام به نوبه خود قابل تحسين و تقدير است. السيرة‏النبويه: ابن هشام، السيرة النبويه: ابن كثير، حياة النبي و سيرته، سيرة المصطفي: عبدالزهرا عثمان محمد، سيرة المصطفي: هاشم معروف الحسني، الصحيح من سيرة النبي الاعظم، نهاية المسئول في رواية الرسول، سيري در سيره نبوي، فروغ ابديت، شرف النبي و حياة القلوب، ج2، برخي از اين مجموعه‏هاي نبوي مي‏باشند كه هر كدام با سليقه خاص مؤلّف و از زواياي مختلفي به بررسي ابعاد زندگي و سيره آن حضرت پرداخته‏اند.
در اين نوشتار سعي شده در حدّ وسع، خلق و خوي حضرتش در پرتو آيات وحياني قرآن بررسي شود، تا به اين وسيله جان و دل خود را با آيات نور روشنايي بخشيده و از صفات ستوده محمدي صلي‏الله‏عليه‏و‏آله بهره‏ور شويم، چرا كه بر اين باوريم: زيباترين و كاملترين سيماي آن گرامي را بايد در آيينه كلام وحياني پروردگار به نظاره نشست و خصلتهاي زيباي نبوت را از سرچشمه نور جستجو كرد و اگر قرار است انسان براي بهتر زيستن و به سوي سعادت ابدي رفتن به دنبال الگو و سرمشق باشد، آنرا در كاملترين و مطمئن‏ترين منابع مي‏توان يافت كه صفحات درخشان و زرين آن در بلنداي تاريخ و در تاريكترين لحظات آن، شاهراه انسانيت را روشن نموده است. خداوند متعال فرمود: «لَقَدْ كانَ لَكُمْ في رَسُولِ اللّه‏ِ اُسْوَةٌ حَسَنَةٌ»؛2
«مطمئنا براي شما در [رفتار و گفتار] رسول خدا صلي‏الله‏عليه‏و‏آله سرمشق نيكو [و كاملي] مي‏باشد.»

1 ـ نرمخويي و مهرباني

از منظر قرآن كريم يكي از شاخصترين ويژگيهاي حضرت رسول صلي‏الله‏عليه‏و‏آله ، اخلاق زيبا و برخورد شفقت‏آميز با ديگران بود. آن بزرگوار با داشتن اين خصلت ستودني توانست در طول 23 سال، دلهاي بسياري را به خود شيفته كرده و به صراط مستقيم هدايت نمايد، در حالي كه هيچ قدرتي توان چنين كار شگفتي را نداشت. خداوند متعال اين عامل اساسي را چنين شرح مي‏دهد: «فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللّه‏ِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنْتَ فَظّا غَليظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِك»؛3
«به بركت رحمت الهي در برخورد با مردم نرم و مهربان شدي و اگر خشن و سنگدل بودي، از اطراف تو پراكنده مي‏شدند.»
اساسا آن حضرت بر اين باور بود كه فلسفه بعثت براي تكميل مكارم اخلاق است و مي‏فرمود: «اِنَّما بُعِثْتُ لاُِتَمِّمَ مَكارمَ الاَْخْلاقِ؛4
همانا من براي به سامان رساندن فضائل اخلاقي مبعوث شده‏ام.»
ابراز محبت و مهرورزي آن حضرت نه تنها شامل دوستان و اهل ايمان مي‏شد، بلكه مخالفين آن بزرگوار نيز از اخلاق نرم و شفقت‏آميز آن گرامي بهره‏مند بودند و اين سبب جذب آنان به سوي اسلام مي‏گرديد. به همين جهت خداوند متعال رسول گرامي‏اش را تحسين كرده و فرمود: «وَاِنَّكَ لَعَلي خُلُقٍ عَظيمٍ»؛5
«و يقينا تو داراي اخلاق عظيم و برجسته‏اي هستي.»

2 ـ دلسوزي براي اهل ايمان

كساني كه خود را وقف اصلاح جامعه كرده و براي سعادت افراد آن از هيچ كوششي فروگذار نمي‏كنند و با دلسوزي و عشق و علاقه به انجام وظايف محوله مي‏پردازند، بدون ترديد جايگاه خود را در جامعه و دلهاي مردم تحكيم بخشيده و ارتباط نزديكتري با مخاطبان خود پيدا مي‏كنند، در نتيجه مردم به آنان به ديده احترام نگريسته و اعتماد كرده و به آساني گفته‏ها و خواسته هايشان را مي‏پذيرند. مردم عاشق كساني هستند كه بدون هياهو بدنبال اصلاح جامعه و رفع گرفتاريهاي آنان باشند.
اگر اين دلسوزي و خدمات بي‏ريا، مخلصانه و فقط براي رضاي خداوند عالم باشد، نتيجه آن مضاعف و توفيق در كار حتمي و قطعي خواهد بود.
كه خواجه خود روش بنده پروري داند تو بندگي چو گدايان به شرط مزد مكن
اين ويژگي در رهبران الهي و پيشوايان جامعه از اهميت ويژه‏اي برخوردار است. قرآن مجيد پيامبر گرامي اسلام را با اين خصلت پسنديده معرفي كرده و مي‏فرمايد:«لَقَدْ جاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ اَنْفُسِكُمْ عَزيزٌ عَلَيْهِ ما عَنِتُّمْ حَريصٌ عَلَيْكُمْ بِالْمُؤمِنينَ رءوُفٌ رَحيمٌ»؛6
«همانا فرستاده‏اي از خود شما به سويتان آمد كه رنجهاي شما بر او سخت است و اصرار بر هدايت و راهنمايي شما دارد و نسبت به مؤمنان دلسوز و مهربان است.»
خداوند متعال به كساني كه دلسوزي و مهرباني رسول اكرم صلي‏الله‏عليه‏و‏آله را نوعي ساده لوحي قلمداد مي‏كردند و اغماض و چشم پوشيهاي آن وجود گرامي را در مورد افراد خطاكار سطحي نگري انگاشته و سخناني ناروا در مورد پيامبر به زبان مي‏آوردند چنين مي‏فرمايد:«وَمِنْهُمُ الَّذينَ يُؤْذُونَ النَّبيَّ وَيَقوُلُونُ هُوَ اُذُنٌ قَلْ اُذُنُ خَيْرٍ لَكُمْ يُؤمِنُ بِاللّه‏ِ وَيُؤْمِنُ لِلْمُؤمنينَ وَرَحْمَةٌ لِلَّذينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَالَّذينَ يُؤْذُونَ رَسُولَ اللّه‏ِ لَهُمْ عَذابٌ اَليمٌ»؛7
«از آنها كساني هستند كه پيامبر را آزار مي‏دهند ومي گويند: او گوشي‏است. (آدم خوش باوري است!) بگو: خوش باور بودن او به سود شماست، او به خدا ايمان دارد و [تنها] مؤمنان را تصديق مي‏كند و براي مؤمنان شما رحمت است، امّا كساني كه رسول خدا صلي‏الله‏عليه‏و‏آله را مي‏آزارند عذاب دردناكي در پيش دارند.»
دلسوزي حضرت خاتم الانبياء به حدّي بود كه گاهي از شدت غصه و ناراحتي در آستانه هلاكت قرار مي‏گرفت. رسول مكّرم اسلام نه تنها از انحراف و كجرويهاي برخي از مسلمانان آزرده خاطر مي‏شد، بلكه از گمراهي و ناداني نامسلمانان نيز در رنج و عذاب بود. تا اينكه خداوند متعال از دلسوزي رسول خويش چنين ياد مي‏كند: «فَلَعَلَّكَ باخِعٌ نَفْسَكَ عَلي آثارِهِمِ اِنْ لَمْ يُؤمِنُوا بِهذا الْحَديثِ اَسَفا»؛8
گويي مي‏خواهي به خاطر اعمال [نارواي] آنان، اگر به اين گفتار ايمان نياوردند، خود را هلاك كني.

3 ـ آشنايي با درد مردم

توفيق در مديريت جامعه به عوامل مختلفي بستگي دارد كه يكي از مهمترين آنها آشنايي با مشكلات و گرفتاريهاي طبقات محروم اجتماع مي‏باشد. پيامبران الهي عموما و پيامبراسلام خصوصا از چنين خصلت والايي برخوردار بودند. آنان خود را از مردم مي‏دانستند و هيچگونه امتياز و تَفَوُّقي بر خويشتن نسبت به ساير اقشار جامعه قائل نبودند. پيامبر اسلام صلي‏الله‏عليه‏و‏آله مي‏فرمود: «اِنَّما اَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ»؛9 «همانا من هم همانند شما بشر هستم.» در آيه ديگري خداوند متعال مي‏فرمايد: «لَقَدْ جاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ اَنْفُسِكُمْ»؛10
«پيامبري از خود شما برايتان آمده است.»
افزون بر مردمي بودن، آشنايي و آگاهي و لمس واقعيتهاي پنهان جامعه از خصلتهاي بارز آن حضرت بود.
البته ميان امثال پيامبر اكرم صلي‏الله‏عليه‏و‏آله و كساني كه با شعار محروميت زدايي به عرصه‏هاي رهبري و هدايت جوامع وارد مي‏شوند امّا خود طعم تلخ محروميت و گرفتاري را نچشيده‏اند و درك اين واقعيتها برايشان سخت و غير ملموس است فرق زيادي وجود دارد. آنان اگر هم بخواهند در اين رابطه درست عمل كنند موفق نخواهند شد، امّا كساني كه اين مشكلات و محروميتها را از نزديك لمس كرده‏اند، درد و رنج طبقات محروم جامعه را كه معمولاً بالاي 50% جامعه مي‏باشند، بهتر و راحتتر درك مي‏كنند. قرآن كريم مي‏فرمايد: «اَلَمْ يَجِدْكَ يَتيما فَآوي وَوَجَدَكَ ضالاًّ فَهَدي وَوَجَدَكَ عائلاً فَاَغْني»؛11
«آيا تو را يتيم نيافت و پناه داد؟! و تو را گمشده يافت و هدايت كرد و تو را فقير يافت و بي‏نياز نمود.»
حضرت خاتم الانبياء صلي‏الله‏عليه‏و‏آله در مقابل مرفهين بي‏دردي كه از او مي‏خواستند از طبقات محروم فاصله بگيرد، اين آيه را تلاوت مي‏كرد: «وَما اَنَا بِطارِدِ الَّذينَ آمَنُوا»؛12
«من هرگز مردم با ايمان را [گر چه در ظاهر محروم و بي‏چيز و نيازمند باشند] از خود دور نخواهم كرد.»
آري رسيدن به مقام نبوت اوصاف برجسته‏اي مي‏طلبد كه يكي از آنها مردمي بودن و آشنايي با حقوق محرومان است. كسي كه مي‏خواهد دين آسماني او جاودانه بماند و براي هر قوم و ملتي و در هر عصر و زماني به كار آيد لازم است كه خود با ريشه‏هاي ناعدالتي و فقر و محروميت از نزديك تماس داشته باشد تا در بلنداي تاريخ بتواند نداي عدالت خواهي و محروميت زدايي را به گوش جهانيان برساند. قرآن با يادآوري دوران مشقت بار و سخت زندگي پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله به آن حضرت سفارش مي‏كند كه: «فَاَمَّا الْيَتيمَ فَلا تَقْهَرْ وَاَمَّا السّائِلَ فَلا تَنْهَرْ»؛13 «يتيم را از خود دور نكن و درخواست كننده را از خود مران.»
رسول خدا صلي‏الله‏عليه‏و‏آله در هنگام هجرت به مدينه نيز در مقابل فريادهاي دعوت دهها نفر از اهالي مدينه، در زميني كه به يتيمان تعلق داشت فرود آمد و كانون اسلام را در همانجا متمركز نمود كه بعدها به مسجدالنبي و مركز حكومت اسلامي تبديل شد و تصميمات مهم جهان اسلام در همانجا اتخاذ گرديد.

4 ـ صبر و بردباري

گذري كوتاه به تاريخ پيامبران الهي نشان مي‏دهد كه آنان در راه اعتلاي كلمه توحيد و انجام رسالت خويش با سختترين موانع روبرو بوده‏اند، همچنانكه امام صادق عليه‏السلام فرمود: «اِنَّ اَشَّدَ النّاسِ بَلاءً اَلاَْنْبياءُ؛14
همانا كه انبياء الهي سختترين گرفتاريها را داشته‏اند.» امّا در اين ميان حضرت خاتم الانبياء صلي‏الله‏عليه‏و‏آله بيش از ساير انبياء در معرض بلاها و آزمايشات سخت قرار گرفت. آن حضرت در اين مورد مي‏فرمايد: «ما اوُذِيَ نَبيٌّ مِثْلَ ما اوُذيتُ؛15
هيچ پيامبري همانند من مورد آزار و اذيت قرار نگرفت.»
امّا تحمل و بردباري پيامبر اكرم صلي‏الله‏عليه‏و‏آله در برابر كوه مشكلات كه از هر سو به آن حضرت روي مي‏آورد و موانع گوناگوني كه هر يك مي‏توانست سد راه اهداف بلند حضرتش باشد، تمام دشمنان و مخالفين سرسخت آن حضرت را به زانو در آورد.
استاد شهيد مطهري رحمه‏الله در اين زمينه مي‏نويسد: «اراده و استقامتش بي‏نظير بود. از او به يارانش نيز سرايت كرده بود. دوره 23 ساله بعثتش يكسره درس اراده و استقامت است. او در تاريخ زندگي‏اش مكرر در شرايطي قرار گرفت كه اميدها از هرجا قطع مي‏شد، ولي او يك لحظه تصور شكست را در مخيله‏اش راه نداد. ايمان نيرومندش به موفقيت، يك لحظه متزلزل نشد.»16
گاهي خداوند متعال براي تقويت روحيه صبر و مقاومت رسول گراميش مي‏فرمود: «فَاصْبِرْ كَما صَبَرَ اُولُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ»؛17
«پس صبر و بردباري‏پيشه كن، آن گونه كه پيامبران اولوالعزم صبر كردند.»
رسول اكرم صلي‏الله‏عليه‏و‏آله در سخن ارزشمندي پايداري و مقاومت و اراده آهنين خود را در راه هدف به نمايش گذاشت و هنگامي كه حضرت ابوطالب پيشنهاد مشركين را مبني بر خودداري آن حضرت از ابلاغ پيام آسماني خويش به وي بيان كرد، به عمويش ابوطالب چنين فرمود: «ياعَمِّ!وَاللّه‏ِ لَوْ وَضَعُوا الشَّمْسَ في يَميني وَالْقَمَرَ في يَساري عَلي اَنْ اَتْرُكَ هذاَ الاَمْرَ حَتّي يُظْهِرَهُ اللّه‏ُ اَوْ اُهْلِكَ فيه، ماتَرَكْتُهُ؛18
اي عمو! به خدا سوگند اگر آنان خورشيد را در دست راستم و ماه را در تحمل و بردباري پيامبر اكرم صلي‏الله‏عليه‏و‏آله در برابر كوه مشكلات كه از هر سو به آن حضرت روي مي‏آورد و موانع گوناگوني كه هر يك مي‏توانست سد راه اهداف بلند حضرتش باشد، تمام دشمنان و مخالفين سرسخت آن حضرت را به زانو در آورد.
دست چپم قرار دهند كه از دعوت آسماني خود دست بردارم هرگز نخواهم پذيرفت تا اينكه يا خداوند دين مرا پيروز كند و يا اينكه جانم را در راه آن از دست بدهم.»
و اين چنين بود كه حضرت محمد صلي‏الله‏عليه‏و‏آله با تحمل مشكلات و صبر و پايداري توانست دين مبين اسلام را به جهانيان اعلام كند. انواع گرفتاريها و ناملايمات، صدمات جسمي و روحي، قرار گرفتن در معرض انواع اتهامات از قبيل: ساحر، مجنون، آشوبگر و ساير موانع راه پيامبر، با دو عامل ايمان به هدف و استقامت و پشتكار در راه رسيدن به آن، قابل تحمل بود.
امير مؤمنان علي عليه‏السلام در اين مورد مي‏فرمايد: «اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّدا عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ دَعا الي طاعَتِهِ وَقاهَرَ اَعْداءَهُ جِهادا عَنْ دينِهِ، لايَثْنيهِ عَنْ ذلكَ اِجْتِماعٌ عَلي تَكْذيبِهِ وَاِلْتِماسٌ لاِِطْفاءِ نُورِهِ؛19
گواهي مي‏دهم كه محمد صلي‏الله‏عليه‏و‏آله بنده و پيامبر اوست، انسانها را به عبادت خداوند دعوت نمود و با دشمنان خدا در راه دين او پيكار نموده و مغلوبشان كرد. هرگز همداستاني دشمنان كه او را دروغگو خواندند، او را از (آن دعوت به حق و كوشش در راه استقرار دين اسلام) باز نداشت و تلاش آنان براي خاموشي نور رسالت نتيجه نداد.»

5 ـ عبوديت

بندگي و خضوع در مقابل حق فضيلتي ستودني است كه قرآن بارها بر اين صفت زيباي محمدي صلي‏الله‏عليه‏و‏آله اشاره دارد. خداوند متعال پيامبر گرامي‏اش را با وصف بندگي ـ كه تمام اوصاف والاي حضرت خاتم الانبياء صلي‏الله‏عليه‏و‏آله را تحت الشعاع قرار داده ـ ياد مي‏كند و رسول گرامي اسلام نيز به عبوديت خود در پيشگاه حق هميشه افتخار مي‏كرد.
به چند نمونه از آياتي كه حضرت رسول صلي‏الله‏عليه‏و‏آله را با صفت والاي عبوديت توصيف مي‏كند اشاره مي‏كنيم:
1 ـ «وَاِنْ كُنْتُمْ في رَيْبٍ مِمّا نَزَّلْنا عَلي عَبْدِنا فأتوُا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ»؛20
«و اگر در آنچه كه به بنده خودمان نازل كرده‏ايم شك داريد، يك سوره همانند آنرا بياوريد.»
2 ـ «اِنْ كُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللّه‏ِ وَما اَنْزَلْنا عَلي عَبْدِنا يَوْمَ الْفُرقانِ...»؛21
«اگر به خدا و به آنچه كه بر بنده خود در روز جدايي [حق از باطل[ نازل كرده‏ايم ايمان آورده‏ايد...»
3 ـ «تَبارَكَ الَّذي نَزَّلَ الْفُرقانَ عَلي عَبْدِهِ لِيَكُونَ لِلْعالَمينَ نَذيرا»؛22
«بزرگوار و پربركت است آن خداوندي كه قرآن را بر بنده [خاص[ خود نازل كرد تا بيم دهنده جهانيان باشد.»
4 ـ «فَاَوْحي اِلي عَبْدِهِ ما اَوْحي»؛23
«[در شب معراج] آنچه را كه وحي كردني بود به بنده‏اش وحي نمود.»
پيامبر گرامي اسلام صلي‏الله‏عليه‏و‏آله آنچنان شيفته عبادت و بندگي در بارگاه ربوبي بود كه گاهي خود را فراموش مي‏كرد و از خود بيخود مي‏شد، تا اينكه آيه نازل شد: «طه! ما اَنْزَلْنا عَلَيْكَ الْقُرآنَ لِتَشْقي»؛
«طه! ما قرآن را بر تو نازل نكرديم كه اين قدر به زحمت و مشقت بيفتي.»
مرحوم فيض كاشاني در ذيل اين آيه مي‏نويسد: پيامبر اكرم صلي‏الله‏عليه‏و‏آله آنچنان در عبادت الهي حريص بود كه از كثرت عبادت پاهاي مباركش متورم شده بود، تا اينكه خداوند متعال اين آيه را فرستاد.
امام باقر عليه‏السلام مي‏فرمايد: روزي يكي از همسران آن حضرت به وي گفت: يا رسول‏اللّه‏! چرابه خود اينقدر زحمت مي‏دهي، در حاليكه يك بنده آمرزيده هستي.
پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله پاسخ داد: «اَوَلا اَكُونَ عَبْدا شَكُورا؛24 آيا بنده شكرگزاري نباشم.»
خداوند متعال در برخي از آيات براي عبادت و بندگي پيامبر گرامي‏اش چنين رهنمود مي‏دهد: «اَقِمِ الصَّلوةَ لِدُلُوكِ الشَّمْسِ اِلي غَسَقِ اللَّيْلِ وَقُرآنَ الْفَجْرِ اِنَّ قُرآنَ الْفَجْرِ كانَ مَشْهُودا وَمِنَ اللَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نافِلَةً لَكَ عَسي اَنْ يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقاما مَحْمُودا»؛25 «نماز را از زوال خورشيد (هنگام اذان ظهر) تانهايت تاريكي شب (نيمه شب) به پادار؛ و همچنين قرآن فجر (نماز صبح) را؛ زيرا قرآن فجر مورد شهادت [فرشتگان شب و روز] است. و پاسي از شب را [از خواب برخواسته و قرآن و نماز بخوان و] عبادت كن. اين يك عمل نافله براي توست. اميد است كه خداوند متعال تو را به اين وسيله به مقامي محمود (و در خور ستايش) برانگيزد.»

6 ـ عدالت خواهي

عدالت خواهي يكي از مهمترين اهداف بعثت پيامبران الهي است. خداوند متعال در سوره حديد مي‏فرمايد: «لَقَدْ اَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَيِّناتِ وَاَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْكِتابَ وَالْميزانَ لِيَقُومَ النّاسُ بِالْقِسْطِ»؛26 «ما فرستادگان خود را با دلايل روشن فرستاديم و با آنان كتاب آسماني و ميزان نازل كرديم تا مردم به عدالت قيام كنند.»
همچنين خداوند متعال از زبان پيامبر گرامي اسلام در سوره شوري مي‏فرمايد: «وَاُمِرْتُ لاَِعْدِلَ بَيْنَكُمْ»؛27 «من براي اجراي عدالت در ميان شما مأمور شده‏ام.»
و در آيات متعددي قرآن از عدالت خواهي پيامبر اكرم صلي‏الله‏عليه‏و‏آله كه يكي از اهداف بعثت آن حضرت نيز مي‏باشد سخن گفته و مردم را به تبعيت از آن بزرگوار ترغيب و تشويق مي‏كند.
عدالت‏طلبي در تمام زواياي زندگي انسان نقش دارد و گستره آن به گفتار و رفتار و روابط انسان، معاملات، خانواده، دوستان، فرزندان، همكاران و حتي ساير ملل نيز كشيده مي‏شود. قرآن كريم مي‏فرمايد: «وَاِذا قُلْتُمْ فَاعْدِلُوا»؛28 «وهنگامي كه سخني مي‏گوييد، عدالت را رعايت نماييد.» پيامبر اكرم صلي‏الله‏عليه‏و‏آله آنچنان به اين مسئله حياتي اهميت مي‏داد كه حتي در نگاه كردن به ديگران عدالت را رعايت مي‏نمود. امام صادق عليه‏السلام مي‏فرمايد: «كانَ رَسُولُ اللّه‏ِ يُقَسِّمُ لَحَظاتَهُ بَيْنَ اَصْحابِهِ فَيَنْظُرُ اِلي ذا وَيَنْظُرُ اِلي ذا بِالسَّوِيَّةِ؛29 رسول خدا صلي‏الله‏عليه‏و‏آله نگاه خود را در ميان اصحاب بطور مساوي تقسيم مي‏كرد، گاهي به اين و گاهي به آن ديگري به طور مساوي نگاه مي‏كرد.»
پيامبر اكرم صلي‏الله‏عليه‏و‏آله در يك منشور جهاني عدالت خواهي و تساوي حقوق انسانها را در جوامع اعلام كرده و ملاك احترام به حقوق بشر را معين نمود. آن منادي راستين عدالت و آزادي هنگامي كه مشاهده كرد يكي از اصحاب عرب وي، سلمان فارسي را بخاطر غير عرب بودن تحقير مي‏كند، در كلمات حكيمانه و معروفي فرمود: «اِنَّ النّاسَ مِنْ عَهْدِ آدَمَ اِلي يَوْمِنا هذا مِثْلُ اَسْنانِ الْمِشْطِ، لا فَضْلَ لِلْعَرَبِيِّ عَلَي الْعَجَمِيِّ وَلا لِلاَْحْمَرِ عَلَي الاَْسْوَدِ اِلاّ بِالتَّقْوي؛30 همه مردم از زمان حضرت آدم تا به امروز همانند دانه‏هاي شانه [مساوي و برابر[ هستند. عرب بر عجم و سرخ بر سياه برتري ندارد مگر به تقوي.»
پيامبر اسلام در اجراي قانون عادلانه الهي اهتمام خاصي داشت و اگر كسي از آن حضرت تقاضاي غيرقانوني و غيراصولي مي‏كرد، شديدا ناراحت مي‏شد. هنگامي كه بعضي از همسران آن حضرت بعد از جنگ احزاب در مورد تقسيم غنائم جنگي از آن بزرگوار تقاضاي غيرمعقول و خلاف عادت كردند، آن بزرگوار ناراحت شد و 29 روز تمام از آنان فاصله گرفت. خداوند متعال نيز به اين مناسبت آياتي را بر آن حضرت نازل كرد و خطاب به پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله فرمود: «يا اَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لاَِزْواجِكَ اِنْ كُنْتُنَّ تُرِدْنَ الْحَيواةَ الدُّنْيا وَزينَتَها فَتَعالَيْنَ اُمَتِّعْكُنَّ وَاُسَرِّحْكُنَّ سَراحا جَميلاً»؛31 «اي پيامبر! به همسرانت بگو: اگر شما زندگي دنيا و زرق و برق آن را مي‏خواهيد، بياييد [با هديه‏اي ]شما را بهره‏مند سازم و شما را بطرز نيكويي رها سازم.32»
و به اين ترتيب پيامبر اكرم صلي‏الله‏عليه‏و‏آله حتي به نزديكترين افراد خانواده‏اش نيز اجازه نداد از قانون الهي تخطي كرده و عدالت اجتماعي را در حكومت اسلامي آن حضرت خدشه‏دار سازند.

7 ـ راستي و امانتداري

امانتداري و صداقت پيامبر اكرم صلي‏الله‏عليه‏و‏آله نه تنها ياران و پيروان آن حضرت را شيفته ايشان نموده بود بلكه دشمنان نيز به اين حقيقت اذعان داشته و صداقت آن بزرگوار را مي‏ستودند. سه سال از بعثت مي‏گذشت كه حضرت رسول صلي‏الله‏عليه‏و‏آله روزي در كنار كوه «صفا» روي سنگ بلندي قرار گرفت و با صداي رسايي قشرهاي مختلف مردم مكه را به سوي خويش فرا خواند، آنگاه خطاب به مشركين و ساير مردم فرمود: اي مردم! هرگاه من به شما گزارش دهم كه پشت اين كوه دشمنان موضع گرفته‏اند و قصد جان و مال شما را دارند، آيا مرا تصديق مي‏كنيد؟ همگي گفتند: آري، زيرا ما در طول زندگي از تو دروغي نشنيده‏ايم33.
حضرت خديجه نيز هنگامي كه پيشنهاد ازدواج به آن حضرت مي‏داد و شيفتگي خود را به آن وجود گرامي اعلام مي‏نمود با تاكيد بر امانت و صداقت آن بزرگوار، چنين گفت: «اِنّي قَدْ رَغِبْتُ فيكَ لِقَرابَتِكَ وَسِطَتِكَ في قَوْمِكَ وَاَمانَتِكَ وَحُسْنِ خُلْقِكَ وَصِدْقِ حَديثِكَ؛34 به خاطر خويشاونديت و بزرگواريت در ميان قوم خودت و امانتداري تو و اخلاق نيك و راستگوئيت، مايلم با تو ازدواج كنم.»
در اين ميان تصريح آيات الهي و تاكيد كلام وحياني قرآن بر صداقت و راستي و امانتداري آن حضرت حلاوتي ديگر دارد. برخي از آياتي كه به امانتداري و راستي پيامبر عظيم الشأن اسلام اشاره دارند عبارتند از:
1 ـ «قُلْ لا اَقُولُ لَكُمْ عِنْدي خَزائِنُ اللّه‏ِ وَلا اَعْلَمُ الْغَيْبَ وَلا اَقُولُ لَكُمْ اِنّي مَلَكٌ»؛35 «بگو: من نمي‏گويم خزائن خدا نزد من است و من [جز آنكه خدا به من بياموزد] از غيب آگاه نيستم و به شما نمي‏گويم من فرشته‏ام.»
2 ـ «وَما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوي اِنْ هُوَ اِلاّ وَحْيٌ يُوحي»؛36 «و هرگز از روي هواي نفس سخن نمي‏گويد و آنچه مي‏گويد چيزي جز وحي الهي كه [بر او] نازل مي‏شود نيست.»
3 ـ «ما كَذَبَ الْفُؤادُ ما رَأي»؛37 «قلب [پاك حضرت محمد صلي‏الله‏عليه‏و‏آله ] در آنچه ديد هرگز دروغ نگفت.»
حضرت محمد صلي‏الله‏عليه‏و‏آله در امانتداري آنچنان شهره بود كه حتي دشمنانش بعد از بعثت آن حضرت، با اين‏كه نقشه قتلش را طراحي مي‏كردند، همچنان با لقب «امين» او را مي‏شناختند و در امانتداري‏اش لحظه‏اي ترديد نكردند و در شب هجرت امانتهايي نزد آن گرامي داشتند. رسول‏اللّه‏ صلي‏الله‏عليه‏و‏آله در غار ثور در عين حالي كه از ترس مشركين مكه مخفي شده بود، به امام علي عليه‏السلام سفارش نمود كه يا علي! فردا در اجتماعات مردم مكه، صبح و شام با آواي بلند بگو: «مَنْ كانَ لَهُ قِبَلَ مُحَمَّدٍ اَمانَةٌ اَوْ وَديعَةٌ فَلْيَأتِ فَلْنُؤَدِّ اِلَيْهِ اَمانَتَهُ؛38 هر كس پيش محمد امانتي دارد بيايد امانتش را بازستاند.»
خداوند متعال در مورد ويژگيهاي انسانهاي وارسته و با ايمان مي‏فرمايد: «وَالَّذينَ هُمْ لاَِماناتِهِمْ وَعَهْدِهِمْ راعُونَ»؛39 «و آنان كه به امانتها و عهدو پيمانهاي خود وفا مي‏كنند.»
و پيامبر اكرم صلي‏الله‏عليه‏و‏آله اسوه كامل و نمونه بارز انسانهاي وارسته و داراي تمام كمالات ويژه اخلاقي بود.
صداقت و امانتداري از منظر رسول گرامي اسلام آنچنان مهم بود كه به عنوان معيار براي برتري يارانش محسوب گرديد. امام صادق عليه‏السلام در اين مورد فرمودند: «اِنَّ عَلِيّا عليه‏السلام اِنَّما بَلَغَ ما بَلَعَ بِهِ عِنْدَ رَسُولِ اللّه‏ِ صلي‏الله‏عليه‏و‏آله بِصِدْقِ الْحَديثِ وَاَداءِ الاَْمانَةِ؛40 يقينا علي عليه‏السلام با راستگويي و امانتداري به آن درجه و عظمت درنزد پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله رسيد.»

قاطعيت و شهامت

پيامبر اكرم صلي‏الله‏عليه‏و‏آله در مورد اجراي حدود الهي و قاطعيت در برابر قانون شكنان اهتمام خاصي داشت. آن حضرت در عين حاليكه به اهل ايمان و مظلومان و ستمديدگان رئوف و مهربان بود، در مقابل كفّار و اشرار، با شجاعت و شهامت تمام ايستادگي مي‏نمود. خداوند متعال در اين مورد مي‏فرمايد: «مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللّه‏ِ والَّذينَ مَعَهُ اَشِدّاءُ عَلَي الكُفّارِ رُحَماءُ بَيْنَهُمْ»؛41 «محمد صلي‏الله‏عليه‏و‏آله فرستاده خداست و كساني كه با او هستند در برابر كفار سرسخت و شديد و در ميان خود مهربان هستند.» داستان زير نشانگر قاطعيت آن حضرت در مقابل متجاوزان و قانون شكنان مي‏باشد.
گروهي از طايفه بني ضبّه به حضور پيامبر اكرم صلي‏الله‏عليه‏و‏آله آمده و ضمن شكايت از بيماري خود، از آن بزرگوار استمداد كردند. پيامبر اكرم صلي‏الله‏عليه‏و‏آله به آنان فرمود: چند روز در مدينه بمانيد تا با مراقبت مسلمانان بهبودي يافته و به منطقه خود برگرديد. آنان گفتند: يا رسول‏اللّه‏! اگر ما را در خارج از شهر مدينه اسكان دهيد برايمان بهتر است. پيامبر اكرم صلي‏الله‏عليه‏و‏آله ضمن پذيرش تقاضاي آنان به تني چند از مسلمانان مأموريت داد تا تعدادي از شتران بيت المال را در چراگاههاي اطراف مدينه نگهدارند و از شير آنها افراد بيمار بني ضبّه را پذيرايي و پرستاري كنند و از آنان مراقبت نمايند.
اين افراد با حمايت پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله در مدت كوتاهي سلامتي خود را باز يافتند، امّا بجاي قدرداني از آن حضرت و يارانش ـ از آنجايي كه باطني خبيث و دلي مريض داشتند ـ سه تن از نگهبانان شترها را كشته و به همراه شتران فرار كردند. هنگامي كه اين خبر ناگوار به پيامبر گرامي رسيد، علي عليه‏السلام را مأمور دستگيري آنان نمود. اميرمؤمنان علي عليه‏السلام اين خطاكاران متجاوز را در نزديكيهاي مرز يمن بازداشت كرده و به حضور پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله آورد. در اين لحظه پيك وحي نازل شده و احكام آنان را به رسول خدا ابلاغ نموده و فرمود: «اِنَّما جَزاءُ الَّذينَ يُحارِبُونَ اللّه‏َ وَرَسُولَهُ ويَسْعَوْنَ فِي الاَْرْضِ فَسادا اَنْ يُقَتَّلُوا اَوْ يُصَلَّبُوا اَوْ تُقَطَّعَ اَيْديهِمْ وَاَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلافٍ اَوْ يُنْفَوْا مِنَ الاَْرْضِ»؛42 «كيفر آنان كه با خدا و پيامبرش به جنگ برمي‏خيزند و در روي زمين اقدام به فساد مي‏كنند اين است كه اعدام شوند يا به دار آويخته گردند يا دست و پاي آنها به عكس يكديگر بريده شود و يا از سرزمين [خود[ تبعيد گردند.»
حضرت خاتم الانبياء صلي‏الله‏عليه‏و‏آله از ميان اين چهار حكم، قطع دست و پا را انتخاب كرد و دستور داد دست و پاي آنها را بر خلاف يكديگر (دست راست و پاي چپ يا بالعكس) قطع كنند43.
اصرار بر اجراي قوانين الهي، حياء و ادب، جوانمردي، سرمشق و الگو بودن براي انسانهاي سعادت‏جو و حقيقت طلب، امّي بودن، تواضع، گذشت، ساده زيستي، سخاوت و نيكي به ديگران، كرامت نفس و بشير و نذير بودن، از جمله ساير صفات ستوده حضرت خاتم الانبياء صلي‏الله‏عليه‏و‏آله است كه در آيات الهي به آنها اشاره شده است.

در حديث ديگران

اين مقال را با نقل ابياتي از سروده معروف شبلي شُمَيِّل از دانشمندان برجسته جهان مسيحيت، كه در ستايش عظمت حضرت رسول صلي‏الله‏عليه‏و‏آله سروده است به پايان مي‏بريم:
هَلْ اَكْفُرَنَّ بِمُحْكَمِ الاْياتِ اِنّي وَاِنْ اَكُ قَدْ كَفَرْتُ بِدينِهِ
«من گر چه مسلمان نيستم امّا آيا مي‏توانم به آيات محكم قرآن كفر ورزم؟!»
حِكَمٍ رَوادِعَ لِلْهَوي وَعِظاتٍ اَوَ ما حَوَتْ في ناصِحِ الاَْلْفاظِ مِنْ
«يا به پندها و اندرزهايي كه در آن آيات آمده است و همه بازدارنده نفس از هوي و هوس، و در لباس شكوهمندترين واژه‏ها مي‏باشند منكر شوم؟!»
كساني كه خود را وقف اصلاح جامعه كرده و براي سعادت افراد آن از هيچ كوششي فروگذار نمي‏كنند و با دلسوزي و عشق و علاقه به انجام وظايف محوله مي‏پردازند، بدون ترديد جايگاه خود را در جامعه و دلهاي مردم تحكيم بخشيده و ارتباط نزديكتري با مخاطبان خود پيدا مي‏كنند
ما قُيِّدَ الْعِمْرانُ بِالْعاداتِ وَشَرايِعَ لَوْ اَنَّهُمْ عَقَلُوا بِها
«يا به قوانيني كه اگر مردمان آنها را درك مي‏كردند براي تحقق بخشيدن به عمران [و تمدن جهان]، همه آيينها و سنتها را جز تعاليم اسلام كنار مي‏گذاشتند، مي‏توانم بي‏تفاوت باشم؟!»
رَبُّ الْفَصاحَةِ مُصْطَفَي الْكَلِماتِ نِعْمَ الْمُدَبِّرُ وَالْحَكيمُ وَاِنَّهُ
«[محمد] بهترين تدبير كننده و بهترين حكيم بود. او خداي فصاحت و [گوينده] گزيده‏ترين سخنان است.»
بَطَلٌ حَليفُ النَّصْرِ والْغاراتِ رَجُلُ الْحِجا رَجُلُ السِّياسَةِ والدُّها
«[محمد] يگانه مرد خردورزي، كشورداري و هوشمندي بود و قهرمان هم پيمان با پيروزي بر سپاه كفر است.»
وَبِسَيْفِهِ اَنْحي عَلَي الْهاماتِ بِبَلاغَةِ الْقُرآنِ قَدْ غَلَبَ النُّهي
«[محمد] با بلاغت قرآن، بر همه خردها و انديشه‏ها چيره گشت و سرها[ي دشمنان ارزشهاي انساني] را زير سايه شمشير گرفت.»
مِنْ غائِبٍ اَوْ حاضِرٍ اَوْ آتِ44 مِنْ دُونِهِ الاَْبْطالُ مِنْ كُلِّ الْوَري
«قهرمانان تاريخ بشر چه گذشتگان، چه آنان كه اكنون حاضرند و چه آيندگان، [همه و همه] در پايه‏اي فروتر و پايين‏تر از مرتبت او جاي دارند.»

پاورقيها:

1. بخشي از مسمّط مسدس شيواي اديب الممالك فراهاني در مولود مسعود پيامبر اكرم صلي‏الله‏عليه‏و‏آله .
2. احزاب/21.
3. آل عمران/159.
4. مكارم الاخلاق، ص8؛ فتح الباري، ج6، ص419.c
5. قلم/4.
6. توبه/128.
7. توبه/61.
8. كهف/6.
8. كهف/6.
9. فصلت/6؛ كهف/110.
10. توبه/128.
11. ضحي/6، 7، 8.
12. هود/29.
13. ضحي/9، 10.
14. الكافي، ج2، ص252.
15. كشف الغمه، ج2، ص537.
16. مقدمه‏اي بر جهان بيني اسلامي، ج3، ص137.
17. احقاف/35.
18. السيرة النبويه، ابن هشام، ج1، ص284.
19. نهج البلاغه، خطبه 190.
20. بقره/23.
21. انفال/41.
22. فرقان/1.
23. النجم/10.
24. تفسير صافي، ج3، ص299.
25. اسراء/79 و 80.
26. حديد/25.
27. شوري/15.
28. انعام/152.
29. بحارالانوار، ج16، ص260؛ الكافي، ج2، ص671.
30. مستدرك الوسائل، ج12، ص89.
31. احزاب/28.
32. تفسير صافي، ذيل همين آيه.
33. فروغ ابديت، ج1، ص263.
34. السيرة النبويه، ابن هشام، ج1، ص200 و 201.
35. انعام/50.
36. النجم/3 و 4.
37. همان/11.
38. بحارالانوار، ج19، ص62.
39. مؤمنون/8.
40. الكافي، كتاب الايمان والكفر، باب الصدق و اداء الامانة، حديث 5.
41. الفتح/29.
42. مائده/33.
43. الكافي، ج7، ص245.
44. ادبيات و تعهد در اسلام، ص251 و 252.

مقالات مشابه

وجوه برتری پیامبر اسلام(ص) بر سایر انبیاء در قرآن و روایات

نام نشریهکتاب و سنت

نام نویسندهسیدرحمت‌الله موسوی مقدم, داراب دارابی

چگونگی دلالت آیه 33 آل‌عمران بر برگزیدگی آل محمّد (ص)

نام نشریهتفسیر‌پژوهی

نام نویسندهمیثم خلیلی, جواد فرامرزی

تجلی صلوات در قرآن و سیره نبوی

نام نشریهمطالعات قرآنی

نام نویسندهکاظم قاضی‌زاده, هاشم اندیشه

امتیازات و ویژ‌گی‌های پیامبر(ص)از دیدگاه قرآن

نام نشریهمعارف قرآنی

نام نویسندهعبدالعلی شکر, فرج تلاشان

مع الرسول الداعیة فی القرآن الکریم

نام نشریهالثقافة الاسلامیة

نام نویسندهمحمدحسین فضل‌الله

الرسول الداعیة فی القرآن الکریم

نام نشریهالثقافة الاسلامیة

نام نویسندهمحمدحسین فضل‌الله

شخصیت عرفانی و اخلاقی پیامبر صلی الله علیه و آله

نام نشریهنور علم

نام نویسندهمحمدرضا امین‌زاده